1487 : چرت نویس

ساخت وبلاگ

احساس میکنم خیلی واضح، که چیز دیگه ای هم تغییر کرده. اما نمیفهمم چی. من واقعا متاسفم که دست نگه داشتم. فقط احساس کردم امشب رو نمیتونم. نمیفهمم چمه. گریه میکنم اما سبک نمیشم. حوصله هیچیو ندارم. هرکاری انجام میدم انگار اتوماتیک وار باشه. مثل یه ربات هی خودتو با شرایط وفق بدی. دارم فکر میکنم این توفانها کی تموم میشن. فقط احساس میکنم خسته شدم. شاید باید وایسمو یه نفس بگیرم. به دورو ورم نگاه کنم به جایی که بودم. ببینم کجام. از تابستون پارسال تا الان فقط حدود یک سال گذشته اما نگاه. به اندازه ده سال انگار هرروزش پر اتفاق بوده که همه چی عوض بشه. دلم برای خودم تنگ میشه. مائده اون روزا. ادمای اونروزا که خیلیاشون دیگه اون ادما نیستن. حتی پدر مادرمم. انگار گم شده باشم. انگار هیچکسو نشناسم. چیزی عوض شده باهاش راحت نیستم. نمیشناسمش. منو میترسونه. از همه میترسم. از این محیط. خسته شدم از این توفانها‌‌‌‌. سال دیگه من کجام. فکر‌نکنم چیز بهتری اتفااق بیفته. کاش تموم کردن همه چی راحت بود. ادم حتی اینم تا مجبور نشه انجام نمیده دست نمیکشه. احتمالا دارم چرت میگم. فقط نمیدونم چند سال دیگه اینجوری باید بگذرونم که وسط توفان باشمو همه چی مدام و مدام تغییر کنن و هم همه چی بیش از حد یکنواخت باشن. 

فکر‌کنم فقط باید امشب بگذره. حالم خوب نیست فقط. 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 143 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت: 19:29