492 : یه روز پاییزی خیلی دلبر

ساخت وبلاگ

دقیقا دو ساعته که بیدار شدم. هوای امروزا دلبری میکنه. آخ نمیدونی چقدر دلم میخواد بزنم بیرون. این پاییز بالاخره هواییم کرد تا دلم بخواد از لونم بیام بیرون. اما کارم مونده اصلا انگار این لعنتی پیش نمیره معلومم نیست  آخرش چی بشه اما اما اما میخوام به خودم جایزه بدم که اگه خوب تمرکز کنم و خوب کارمو جلو ببرم عصر که شد نزدیکای غروب بزنم بیرون چقدر خوبِ چقدر خوبه پاییز اومده هوا خنک شده دیوونم کرده.




وقتی اون قسمت از جمهورو میخوندم دقیقا یادت افتادم. اما دیشب تو فکرم نبود. وقتی بهش فکر میکنم سعی میکنم خودمو جات بزارم میترسم.خدایی خیلی سخته خیلی خیلی خیلی زیاد و راستش زبونم بند میاد. نمیدونم چجوری بگم. اصلا چی باید بگم. کار تو خییلی سخت تر از کار بقیست. این روشن کردنه ، این بینا کردن چشمای کورو ذهنای بسته ، این انداختن آدما و تغییر دادن جهتشون سمت درست ... کاش کاری ازم بر میومد کاش میتونستم کاش خودم مثل تو بودم اما منم هنوز خیلی چیزا نمیدونم. اما قول میدم خودم دنبالش باشم. قول میدم ....

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 145 تاريخ : جمعه 14 مهر 1396 ساعت: 3:10