1486 : هیچ

ساخت وبلاگ

خب باید از اول عیش مدام رو شروع کنم. ظاهرا درست نخوندم. خودمم وقتی فکر کردم چی خوندم چیز زیادی یادم نیومد. الان دقیقا همون وضعیت گندی رو دارم که انگار هیچ جا نیستم حواسم پرت بشه نفهمم چی شد.

اعصابم ندارم واقعا اعصاب ندارم. برعکس ظاهرا که بیش از حد خونسرد و ریلکس به نظر میرسه احساس میکنم جزء جزء بدنم درد میکنه یهو تیر میکشه. مطمئن نیستم دوباره خوندنش متمرکزم کنه. شاید امشب دست نگه دارم. تا خود ۱۲ عکسامو ببینم. تخمه بشمونم نمیدونی با چه حرصی فشارمیدم دندونامو. 

حالا فکر کنین فهمیدم که فردا هم اواره ام‌‌‌ . یه بحث بی نتیجه هم داشتیم. مثل همیشه. 

مها از فردا میره کتابخونه دیگه منم و من. باید خودمو جمع کنم اما هیچ ایده ای ندارم. فقط دلم میخواد گریه کنم. اما اینم نمیشه. مها یه اهنگ اجنبی گذاشته خودشم باش میخونه رو نرومه.  اما هیچی نمیگم. سعی میکنم بی توجه باشم. به من چه مگه اینجا مال منه. البته به انداز ه اولی که بهش گفتم عوضش کنه ررو مخم نیست. رنه ناله میکرد رو اعصابم بود با ااون خوندمش. خب قطع کرد. من اعصاب خودمم ندارم. صورتم دوباره عین ابله مرغونیاست دیگه بی خیالش شدم. چه اهمیتی داره تازه تخمه هم دارم میخورم ماه دیکه منو ببینن نمیشناسن :/ چقدر حرف میزنم این یه ذره متن سه شاعت طول کشید تا نوشته شد. هی یادم رفت چی میخواستم بگم. الانم نمیدونم حتی یا م نی چی گفتم. 

من خوب میشم خوب میشم. شاید تا صبح باید اهنگ گوش بدم و راحت خودمو ول کنم و نگران نباشم که هیچی نفهمم. نمیدونم نمیدونم. 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت: 19:29