من دیری است به این باور رسیدهام که شناخت ادبیات هر دوران و حتی لذت بردن از آن ، بدون شناخت آثار جاودان ادبیا کلاسیک و پی بردن به نقش این آثار در تحول ادبیات و هموار کردن راه نویسندگان دورانهای بعد میسر نخواهد شد.
عیش مدام به ما میاموزد که نوشتن اگر قرار باشد به آفرینش اثری ماندگار انجامد به چه مایه زمان و توان و عشق و ایمان نیاز دارد.
عبدالله کوثری
شماری اندک از شخصیت های داستانی تاثیری چنان ژرف بر زندگی من نهادهاند که بسیاری از آدمهای واقعی که میشناختم قادر به آن نبوده اند .
هر کتابی به دلایل گوناگون پارهای از زندگی انسان میشود. و این دلایل در آن واحد هم به کتاب مربوط میشود هم به خود فرد.
کتاب عیش مدام فلوبر و مادام بوواری ،
نوشتهٔ ماریو بارگاس یوسا ، ترجمهٔ عبدالله کوثری ، نشر نیلوفر
نویسنده میگه نمیتونسته وقتی کتاب دست گرفته زمین بذارتش. به حدی شیفتهاش شده که چندین و چند بار خوندتش. میخواد ببین این دلایل چی هستن.
حقیقت اینه نمیشه انگار کرد که این کتب فوق العاده است. یعنی فلوبر و نوشتنش اما برای من واقعا سخت بود. پیش خودم فکر کردم شاید نباید اصلا میخوندمش. نه که بد باشه ابدا ابدا. فقط نگاه منفی و احساساتی که داشتم انگار شدت گرفته باشه در مورد شهثخص من. اون حرفی هم که میزنه میگه پاره ای از زندگی انسان میشه درست. من دقیقا حسمیکنم نمیتونم ازش خلاص بشم دیگه. شاید این خاصیت نویسندگیفلوبر. افسردگی بعد تموم شدن کتاب گرفتم. زندگیکه تموم شده. فکر میکنم همه ما همینیم. خیلیا میمیرم بی این که ارزوهاشپن رویاهاشون برآورده بشه. ما همیشه دنبال اینده بهتریم بعضیا براش تلاش میکنن. بعضیا اصلا فکرنمیکنن و بعضیا میخوا نشاید تلاشیم بکنن هرچند اشتباه ولی نشه.
فکرکنم باید نباید فکرکنم دیگه یعنی در موردش فکرامو کردم. نمیدونم. ولی خودمو باید درست کنم. دستامم درد میکنن. عادت ندارم. شایذ بخوابم بیدار بشم بهر بشم.
برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 143