1952 : اتمام کتاب : صادق هدایت در تار عنکبوت

ساخت وبلاگ

راستش من نفهمیدم فرزانه چجوری خودشو جدا نشون داد جدا از هدایت. شایدم اشتباه فهمیدم. ولی اینی که اولش گفته بودو متوجه نبودم درسته یه جاهایی از خودش از زندگی خودش میگفت اما بیشترش در مورد هدایت بود باز. به هر حال من برام خسته کننده نبود خوندن راجع به هدایت چه بسا که کلی چیز ازش فهمیدم البته یسری چیزاشم تکراری بود ولی خب به نظرم ارزششو داره خوندن این کتاب. نمیدونم دیگه باید راجع بهش چی بنویسم. 

امروز خوب کار کردم این کتابو نشستم پاشو خوندمش. یه چند تا کناب انتخاب کردم اگه بشه تا قبل عید بخونمشون اگه همینجوری بخونم عالی میشه. 

اخ جون فردا بالاخره آلبوم و کتابهام قراره ارسال بشه. 

خیلی خوابم میاد ولی نمیدونم بگیرم بخوابم یا کتاب جدید شروع کنم؟


امروز اینقدر طبقه بالایی طبقه بغلی سرصدا میکردن که منم میشنیدم ! تق توق. اصلا یه چیزی . ولی صدای سازو اینارو همچنان نمیشنوم و مزاحمم نمیشه جای شکر داره! 


دیگه مامان زیاد خونه نیست فقط شبا میبینیمش. نمیدونم ما نمیخوایم ازش کار بکشیم برامون کاری کنه خسته نشه بعد خودش جای دیگه داوطلب میشه نمیگم نشه نره خونه بابا بزرگما میگم مراعات خودشو بکنه. کلا همیشه مدلش اینجوری برا بقیه خودشو فدا کنه. حالا هی ما بگیم نکن. 

شارژ گوشیم داره تموم میشه مهام داره ادا در میاره میگه خواهش کن بهت بدم سیممو منم گفتم عمرا:/


162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 165 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 5:37