1948 : گریه

ساخت وبلاگ

نمیدونم  چقدر میشه اما مدتی تقریبا زیاد سرمو تو بالش کردم گریه کنون. دلگیری از بی توجهی بابا. رفتار مامان . همش به خثدم میگم اینا خیلی اهمیتی نداره. اما داره. دست خودم نیست اشک ریختنم. احساس بدبختی و این که کسی توجهی بهم نداره هیچکس نمیدونم چجوری بگم بیخیال. دلم میخواد اشکم تموم بشه اما نشده حتی حالا. فکر کنم کمبود محبت گرفتم :دی شایدم لوس شدم :/ بگذریم. امسال اگه زودتر بساطشو جمع کنه بره خیلی خوشحالم میکنه که از اولش بدبختی بود. از سال ۹۷ متنفرم. 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 131 تاريخ : شنبه 11 اسفند 1397 ساعت: 5:37