2734 : به خاطر عزیزانم

ساخت وبلاگ

میدونی روزنوشت که من باید به خاطر پدر مادرم و یه عزیز دیگه حتی به خاطر مها که اینقدر کمکم میکنه هرجوری که میشه کار کنم تا به نتیجه برسم. این آدما برای من خیلی خیلی زیاد زحمت کشیدن و هنوز هم وجودشون برام پر از دلگرمی هست و هنوز به خاطرم خیلی کارا میکنن. از همه چیشون میزنن تا من بتونم موفق باشم. پدر مادرم میدونم و میفهمم که دلشون میخواد من به یه جایی برسم و خب درسته همه پدر و مادر ها از این کارا میکنن اما خب من به عنوان فرزندشون انگار واقعا در خودم میبینم که باید هرجوری که میشه خوشحالشون کنم. و برای یه عزیزی که همه چیز زندگی من از وجودش شروع شد و کمکم کرد تا خودمو بشناسمو راه ام رو بشناسم. باید خوشحالش کنم و میدونم تنها راهش همینه هرچند که محبتش اینقدر زیاد بود و هست که با این چیزا جبران نمیشه اما من میخوام بتونم همینقدر کم خوشحالش کنم. میخوام دوباره شروع کنم. نقطه بزارمو بیام سر خط و دوباره از نو آغاز داشته باشم. میخوام کار کنم نه به خاطر خودخواهی خودم که به خاطر عزیزانم. اینقدر دلیل دارم که بدونم یه ذره شاید باید زحماتی که برام کشیدن رو جبران کنم. کاش بتونم. کاش از پسش بر بیام. برای پدر و مادرم که هنوزم که هنوزه برام کم نمیذارن و من اینو میفهمم. نمیخوام ادم بیچشمو رو و بی لیاقتی باشم نمیخوام مثل دخترای بابا گوریو باشم! یعنی میتونم؟ هرجوری شده باید بشه میرم دوباره از نو اغاز کنم با اراده و مصمم. از پسش بر میام قول میدم. قول میدم خوشحالشون کنم باعث افتخارشون بشم و یه روزی با افتخار در موردم حرف بزنن. راهی که من انتخاب کردم راه سختیه. راهی که خیلی زود محقق نمیشه بلکه زمان میخواد و صبر زیاد. باید بپذیرم که نباید سریع دنبال دیدن نتیجه باشم چرا که به این زودی ها اتفاق نمیفته. روزنوشت من این حرفارو فقط بتو میگم اینجا با تمام عمومیتی که شاید داشته باشه برای من کنج دنجی هست که میتونم حرفای دلمو بزنم. من دلم نمیخواد یه ادم عاطل و باطل باشم دلم نمیخواد فقط بگذرونم دلم میخواد وجودم مفید باشه. روزنوشت جان تمام ارزوی من اینه بتونم این ادمهارو خوشحال کنم. و میدونم اگه این پای این راهی که انتخاب کردم بمونم و کار و تلاش کنم اونا خوشحال میشن. تقریبا تو این مسیر تنهام. منظورم از تنها تنهایی نیست منظورم اینه یه تنه و مستقل باید تلاش کنم و همه چیز به خودم بستگی داره و جز خودم کسی نمیتونه برای محقق شدنش کاری کنه. باید از پسش بر بیام. دیگه نمیخوام به نشدن فکر کنم یا حتی به شدن من تلاش میکنم و میدونم که میشه. من امیدوارم. نمیخوام فقط یه ادم افسرده با یه عالمه ارزوی دورو دراز باشم. من یه دختر با اراده میخوام که تلاش میکنه و میتونه و رویاها و ارزوهاش براورده میشن. روزنوشت امروز ۱۶ بهمن ماه هست و از همین الان با تو قرار میذارم که توی کارم و زندگیم مصمم پیش برم و هرجوری که میشه دست نکشمو کار کنم. قول میدم میدونم که بهم باور داری . باور تو دلگرمی برای منه. منی که خودمو گم کرده بودم اما حالا دوباره پیداش کردم. خیلی کار دارم بهتره برم. 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 138 تاريخ : شنبه 19 بهمن 1398 ساعت: 23:46