2837 : آرامش

ساخت وبلاگ

بالاخره برنامه امروز یعنی دیروزم تموم شد و میریم برای برنامه ی یکشنبه که من تمرکزم بیشتر روی کتاب هست فکر میکنم یک روز درمیون باید باشه.  یه روز زبان یک روز کتاب اما در هر صورت هردوشو انجام میدم هر روز. 

داشتم فکر میکردم چقدر سبک زندگیمو دوست دارم. این که خودم با خودم خوشم کار میکنم به چیزهایی که دوست دارم میرسم سرم به کار خودم. البته نه این که هیچ ارتباطی با ادمها نداشته باشم درسته کم هستن اما هستن. اما این راهی که پیش گرفتم رو واقعا دوست دارمو لذت میبرم. و این که خوشحالم که خانوادم هم آزادم گذاشتن و به انتخابم احترام میزارن. قبلا فکر میکردم خوب نیست یا منو نادیده میگیرن اما اشتباه میکردم. اونا سپردن به خودم. همین که منعم نمیکنن از کارایی که دوست دارم کلی ابراز خوشحالی میکنم. این که فکر نمیکنن دخترشون دیوونست که همش پای میزه یا کتاب دستش هست. این که گیر نمیدن که برم جوری که اونا میخوان زندگی کنم. همه اینها برام ارزش داره. حالا شاید بعضی وقتها هم یه چیزی بگن ولی مانعم نمیشن. یا نمیخوان بزور منو مجبور به انجام کاری کنن هرچند بخوان انجام بدنم من زیر بار نمیرم :دی اما مثلا بابام میگه از فلسفه خوشش نمیاد اما نمیگه نباید بخونم نمیگه نرم نمیگه نباید و غیره. من آزادم. قبلا ها فکر میکردم این خوب نیست اما الان میبینم خصوصیت خیلی خوبیه. هرچند که بچه بودم سخت گیری های مامانم بود. ولی از یه جایی به بعد رها شدم و البته خودمم یه کارهایی کردم :))) شاید زورم بیشتر شد با بزرگ شدنم و به این نتیجه رسیدن فایده ای نداره سخت گیری :دی خلاصه که همیشه هم نباید نقص هارو دید. من احساس خوبی دارم از بودنم و زندگی کردنم. از کارایی که روزمو میگذرونه. از این که خیلی از درگیری های بچه های همسن خودمو ندارم. از این که مجبورم نمیکنن مثل بقیه زندگی کنم همه اینها باعث میشه دل خوش باشم. و بخوام که زندگی کنم.

 

نمیدونم الان کار کنم تا صبح یا بخوابم صبح زود بیدار بشم. فکر کنم دومی رو انتخاب کنم. فعلا شب بخیر 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 110 تاريخ : سه شنبه 5 فروردين 1399 ساعت: 8:44