2927 : خوشحالی

ساخت وبلاگ

امروز خیلی خوب بودم تقریبا تمام کارهامو انجام دادم و کلی هم از صبح کتابمو جلو بردم شدم همون مائده ای که حسرت شده بود دوباره مثلش شدن ولی خب اتفاق افتاد. 

میخوام مقالهٔ مرگ مؤلف رو بخونم نمیدونم برای بار چندم میشه. اما فکر میکنم اشکالی نداشته باشه. جدا از اون در مورد چیزی هست که من الان درگیرشم. 

خبر خوب کتاب قطعات تفکر برام ارسال شده امشب به دستم میرسه بالاخره.

 

کتاب جنایت و مکافات ، نوشتهٔ فیودور داستایفسکی ، ترجمهٔ احد علیقلیان، نشر مرکز

همه چیز بی روح و مرده بود ، مثل سنگ هایی که داشت روی شان راه می رفت ، مرده برای او ، فقط برای او..

 

از نگاه او هراسان شده بود. در چشمانش احساس نیرومند که به آستانه ی رنج می رسید می درخشید ، اما در عین حال چیزی ثابت ، حتی گویی دیوانه وار در آنها بود. 

 

متوجه شد که چیزی نامتعارف برایش رخ داده ، و احساس خاص در درونش سر برآورده که تا آن هنگام برایش نا شناخته بود و مانند هیچ احساس دیگری نبود. همزمان به روشنی میدانست که کمترین امکان دست یافتن به رویایی که تخیلش را برانگیخته بود وجود ندارد. چنان دست نیافتنی که حتی از آن خجالت کشید. 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 110 تاريخ : دوشنبه 15 ارديبهشت 1399 ساعت: 23:44