2926 : من دارم بزرگ میشم

ساخت وبلاگ

این روزا حتما دارم بزرگ میشم. کاش بزرگ شدنم مساوی باشه با مثل کسایی که دوسشون دارم. اصلا همه کارایی که انجام میدم واسه همین. واسه این که یروزی بتونم مثل اون آدمها بشم. میدونم میدونم نمیخواد بهم بگی من هیچ برتری ای نه نسبت به اونها و نه نسبت به بقیه ندارم. چیزی که منو متمایزم کنه مثلا هوش عالی یا یه استعداد خاص. برای رسیدن به خیلی چیزا باید فقط جون بکنم تهشم یا میشه یا شکست میخورم که اغلب موارد گزینه دوم اتفاق میفته. با این حال توی هیچ چیز پررو نباشم در این مورد پرروام. میخوام تلاشمو بکنم یا میشه یا نمیشه ولی من باید صد در صد باشم اونوقت دیگه تقصیرو نمیندازم گردن خودم! من فقط همینو دارمو همینو هر روز بیشتر از دیروز یاد میگیرم که باید بجنگم نه فقط با بیرون که گاهی با خودم. این که هر روز بیدار میشم حتی اگه حسش نباشه شروع میکنم موتورمو به روشن کردن خودش کار اسونی نیست. من رباط نیستم که بخوام هر روز یجور باشم گاهی بدم گاهی خوب. گاهی بدم اما باید خودمو کنترلش کنم گاهی موفقم گاهی بازنده اما مهم دست نکشیدن اصلا تو هر روز که بیدار میشی باید شروع کنی. هر روز شروع کردن نشونه ی ضعف نیست دلیل نمیشه بگی خوب نیست چون بعضیا ده سال قبل شروع کردن گاهی میشه قدم به قدم حرکت کرد. حداقل برای من اینطوریه هست که هر روز شروع میکنم. گاهی شاد گاهی غمگین گاهی باحوصله گاهی بیحوصله. این روزام که صبحا ساعت چهار بیدار میشم یه چیز کوچیک میخورمو شروع که میکنم وقتی خوابم میگیره پا میشم ورزش کردن. از این برنامه ها ریختم که توش یاد داده مثل باشگاهی که میرفتم. یوگاهم البته بعدش کار میکنم کلی روحیه امو تغییر داده راسخ ترم کرده. حتی با این که به ظاهر ربطی به کار من نداره اما نمیدونم حالم بهتره. یجوری که دلم میخواد تو روز همش پاشم ورزش کنم. و البته چون اولش هست بدن دردم داره اما بهم میچسبه این یعنی من دارم کاری میکنم که تاثیر داره. خب یه کم شبیه بشکه شدم :دی

 در هر صورت که این روزها واقعا فکر میکنم درست باشه که بگیم من بزرگتر شدم. کاش آرزوم برآورده بشه. دلم میخواد وجودم ارزشی داشته باشه. این همه درد رو تحمل کنی اونوقت تهش هیچی؟؟ اصلا مگه نمیگن تو شبیه کسایی میشی که باهاشون وقت میگذرونی من با این آدمها زمانمو سپری میکنم  مثل دوستام میمونن از تنهایی درم میارن راهو بهم نشون میدن حتی گاهی حالمو خوب میکنن گاهی ضعف هامو بهم یاداوری میکنن گاهی اشتباهاتمو بهم گوشزد میکنن و خیلی چیزهای دیگه  دوستهای صمیمی من  من باهاشون آرومم و از این که زمانمو باهاشون میگذرونم خوشحال  .من زندگی وحشتناکی میتونستم داشته باشم  خیلی وحشتناک  چقدر خوشحالم که ازم دور شد این زندگی بدبختانه و واقعا حالا با تمام کمبودها احساس خوشبختی میکنم  کاش از پسش بربیام باید خیلی کار کنم  از این چند روزم راضیم. امیدوارم بتونم مدت طولانی همینجوری کار کنم.این روزها گذر زمان رو اصلا نمیفهمم و این برام لذت بخش هست که اینقدر آروم و پرکار میگذرونمش. عکاسیم میکنم  این مجموعه ام به نظر خودم و در مقایسه با خودم خوب شده هرچند که کار کردن میخواد ولی خب فکر میکنم انجامش بدم از پسش بر میام. از این که از اون وضعیت وحشتناک حال بد در اومدم خوشحالم. حالم خیلی بد بود به خاطر هرچی که هست ازش سپاسگزارم چون مثل آب رو اتیش روم اثر کرده . زبانها رم فهمیدم چقدر عربی سخت  خیلی حفظ کردنی داره . خورد خورد باید بخونمش وگرنه هنگ میکن مغزم. 

همین دیگه این احوالو فکرهای این روزاست هرچند فکرها و خاطرات بدم یه بخشی از فکرهامو تشکیل میدن اما من بهشون بها نمیدمو ازشون گذر میکنم  . 

 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 15 ارديبهشت 1399 ساعت: 23:44