2919 : ظاهر

ساخت وبلاگ

امروزم شروع شد روز اول رژیم و ورزشیِ من.تاریخشو یادم باشه چون قراره تغییر بزرگی کنم چه ظاهری چه باطنی!  البته جدا از این تصمیمم این شده توی کار کردنم هم ببینم اگه جا نزنم چی میشه. با این که هنوز درگیر یسری مسائلم مثل پر خوابی. ولی ولی با تمام اینها میخوام همونقدر که برام میمونه رو تمام و کمال باشم. زندگی کنم به معنای واقعی کلمه. و زندگی من همینهاست. ما بر اساس کار هایی که انجام میدیم شخصیتمون شکل میگیره و بعد شناخته میشه. پس همیشه باید افعالمون رو هر چند وقت یکبار مورد بررسی قرار بدیم. دیشب ساعت دو نیم اینطورها بیدار شدم زبان خوندم بعد صبحانه ی سبک چایی سبز و خرما و بعد نیم ساعت ورزش کردم و رقصیدم. حدودهای ساعت شش. فکر کنم خورد خورد باید زیادش میکردم نه یهو نیم ساعت اما خوب بود بعدش جنازه افتادم رو تخت و تا دوازه خواب بودم :/ 

بگذریم از این حرفهای حاشیه ای.دیشب فکر میکردم چرا من برام مهمه که لاغر کنم. میترسم از ظاهرم؟ این که در نظر بقیه چجوری به نظر میرسه؟ یا فقط برای سلامتیم هست و فکر بقیه مهم نیست برام! حقیقتش اینه برام مهمه. خوب به نظر رسیدن. یعنی در حد نرمال نه بیشتر. جدا از سلامتی که به خاطرش این تصمیم رو گرفتم دلم میخواد ظاهرمم خوب به نظر برسه یه آدم معمولی نه یک آدم چاق. نه که کسایی که چاقن بد باشن من درمورد خودم میگم. نمیدونم این خوبه که ظاهرم برام مهمه یا نه. اما میدونم بقیه کسایی که منو میشناسن و دوسم دارن براشون اهمیتی نداره ظاهرم. هرچی که باشه چاق باشم یا لاغر لباسهام خوب باشه یا بد. به نظرم لباس پوشیدن یه امر شخصی و خصوصی. یه دوست داشتم همیشه لباس پوشیدن منو مسخره میکرد به روش های مختلف. و حتی یه دفعه دیدم تو اینستا دختر خالشم متناسب با حرفی که اون زده بود براش منو مسخره کرده بود! خب من دیگه با اون ادم ارتباطی ندارم. من نمیگم عالی تیپ میزنم خیلی معمولی هستم اما میدونم تمسخر امیزم لباس نمیپوشم. اینو از اطرافیانم پرسیدم. راستش چی میشه که آدما به خودشون اجازه میدن دیگران رو مسخره کنن چون شکل خودشون نیستن. خب من قبول دارم شاید سانتال مانتال نباشم کفش پاشنه بلند نمیپوشم اکثر مواقع شاید عروسی مهمونی چیزی که اونم ده سال یکبار برام اتفاق میفته :/ یا کیف دستی ! من هیچوقت از این مدلای زنونه ی جینگیل پینجیل نمیندازم. اصلا احساس میکنم بهم نمیخوره خب هرکس یجوریه دیگه همه که نباید عین هم باشن. من بیشتر اسپرت میپوشم یعنی لباسی که راحت باشه مگر جایی که براش مناسب نباشه. و خب میدونی که من از خرید کردن بیزارم. حوصله وقت گذاشتن براش ندارم چون حس میکنم وقتم تلف میشه. شاید اینم دلیل دیگه ای باشه برای این که مثل بقیه نیستم. خلاصه که من معمولیم. و خب ظاهرمم در حد معمول برام مهمه. حالا بقیه هر فکری میخوان بکنن. مهم ادمهایین که منو همینجوری که دوست دارم باشم دوست دارنو مسخره ام نمیکنن. و به خودم اهمیت میدن. منم برام مهم نیست که بقیه چی میپوشن یا لاغرن یا چاق. من دوستامو بر اساس رفتارهاشون میسنجم. مثل فاطمه که بهترین دوستم هست. همیشه بوده هیچوقت نشده از هم به خاطر حرفی رفتاری یا از این مسائل خاله زنکی ناراحت بشیم با هم حرف میزنیم شاید حتی تو سرو کله همم بزنیم. اما هیچوقت نشده به هم توهین کنیم و من فکر میکنم واقعا همو دوست داریم به عنوان دوتا دوست صمیمی. دلم براش تنگ شد اصلا بهش فکر کردم. کاش دوستیمون همیشگی باشه. البته مها هم هست. خب اون خواهرم هرچند که مثل دوستم هم میمونه. این مدتی که همو شناختیم با هم خوب شدیم کلا همه چیز رو تغییر داد. خلاصه که بیشتر به خاطر سلامتی اما دوستم ندارم چاق باشم. اما دوست دارم بقیه کسایی که میشناسنم منو به خاطر خودم دوست داشته باشن نه ظاهرم و چیزی که در نگاه اول به نظر میام. 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 114 تاريخ : دوشنبه 15 ارديبهشت 1399 ساعت: 23:44