3122 : اولین روز

ساخت وبلاگ

دیشب هم گذشت و خواب انگار همه چیز رو دوباره به اعماق ذهنم برد تاآروم بشم. این ها هم میگذرن اما من میمونم و احتمالا مائده ای که به خاطر همین چیزهای کوچک قویتر میشه و شاید حتی راسخ تر. یسری رفتارهارو نمیفهمم. و نمیدونم هم که چرا انجامش میدن. اما میدونم اگر بخوام وایسم و علتشون رو بفهمم فقط از مسیرم دور میشم پس باید عبور کنم.

میدونی رویام منو میترسونه. بس که بزرگ و محال به نظر میرسه. بس که از من فاصله داره. بس که تجربه های تازه درونش داره. اما فکر میکنم باید به این ترسها غلبه کنم و ادامه بدم. حتی اصلا با همین ترسها. فعلا اولین قدم مهم هست. و امروز اولین روز از شروع برنامه ی من برای این نه ماه پیش روست. نه ماهی که سرنوشتم بهش بستگی داره. باید سخت کار کنمو جا نزنم حتی اگر خسته شدم. یه کم میترسم وقتی فکر میکنم به این نه ماه اما احمقانه است. هیچ چیز ترسناکی نداره فقط کارکردنو وقت هدر ندادن لازمه. این نه ماه رو به سه قسمت تقسیم کردم فصل تابستان ، فصل پاییز و فصل زمستان. یه برنامه ی کلی برای فصل تابستون نوشتم. جوری که همه ی کتابهای زبان به جز دوتاش که تا زمستون طول میکشه تا بخونم چون هم سخت و هم زیاد تعداد صفحاتشون. کتاب هم همینطور توی یک فصل مسلما تعداد قابل قبولی میشه خوند و این باعث میشه تنبلی نکنم و بدونم چجوری قراره بگذرونم و چه نتیجه ای میگیرم اگر انجام بدم کارهامو. من هرجوری که شده قبول میشم چیزی که میخوام رو. فصل بعدی یسری از این کتابها مرور میشن یعنی دوباره خونده میشن به اضافه ی کتابهای جدید فصل سوم فقط مرور هست. مرور و مرور. و خوبی برنامم این هست که معقول هست یعنی من توانایی انجامش رو دارم مهام کمکم کرد یه مقدار که خیلی سنگ بزرگی برندارم.با قدم های کوچولو اما پیوسته  قراره جلو برم. بزن بریم که امروز اولین روز هست. 

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 114 تاريخ : شنبه 14 تير 1399 ساعت: 21:10