3114 : درگیری

باورت میشه دیشب باز از روی خستگی خوابم برد ؟ خودم که باورم نمیشه با اون همه خواب بازم خوابیدم اما امروز از چهار بیدارمو دارم کار میکنم. دیروز کلا روز خواب بود فکر کنم کم آورده بود مغزم بعد ده روز استراحت لازم داشت :دی. 

بهت نمیدونم گفتم که روانشناسمم دیگه نیست؟ نیست و من دنبال روانشناس بودم مها گفت بیا با روانشناس من اما من نمیدونم درست هست یا نه. خب ما دوتا ادم جداییم چه اشکالی داره. درسته؟ میترسم دوست نداشته باشه و همینجوری گفته باشه. باید ببینم چی پیش میااد. دلم نمیخواد به خاطر رفتن من به اونجا معذب بشه و دیگه راحت نباشه. باید بهش بگم اینو حتما اگه تعارف نکنه یعنی مراعات منو نکنه و حقیقت رو بهم بگه. دلم نمیخواد اذیت بشه واسه همین نمیدونم کار درستی هست یا نه. اما روانشناس خوبم نمیدونم از کجا پیدا کنم. گیر کردم این وسط. کلا نمیخوام جایی برم که از آشناهام میرن. یعنی اگه قراره برم خب میرم پیش روانشناس مها به خاطر همین از بقیه نمیپرسم کجا میرن. بگذریم. 

امروز امیدوارم روز خوب و پرکاری باشه. و شب از خودم رضایت داشته باشم. خیلی کار دارم خیلیییی. برنامم در شرف ترکیدن هست :/ اما تیر ماه باید خوب و پر بار بگذره.