آخرین مطالب
امکانات وب
حالا این وسط درسو مشق کنار باید برای دخترخالمو کارخونه هم عکس بگیرم. هیچ ایده ای هم ندارم راستش. مگر این که مثل دفعات قبلی بشه. که دوست ندارم. خبری از پولو درآمدم نیست. من خواستم عکاسی کنم پول بگیرم بهم ندادن :دی نه بابا دختر خالم قبلا گفت من گفتم نمیخواد. کارشون راه بیفته خوبه. فقط کاش درس نداشتم باید یجوری وقتمو بزارم براش. احتمالا یه نصف روز وقت بگیره. باید از خوابی چیزی بزنم. مهام که امتحان داره خبری از کمک کردنش نیست.
دیگه راستش حرفی ندارم امروز یه کم کرخت و خواب آلودم. بزور خودمو بیدار نگه داشتم نمیدونم چرا اینجوری شدم دوباره ولی کارامو انجام میدم هرچند که کند.
با مها کلی برنامه داریم یعنی ریختیم فقط این قدم لعنتی اول رو من باید بردارم. کاش میتونستم از پسش بر بیام. اما با این پای شکسته توی این مسر انگار حرکت کردن مثل جون کندن باشه. الانم که انگار دوباره درخوابی داره سراغم میاد. اگه اینجوری باشم باید زودتر برم دکتر. همش میترسم خوشم نیاد بعد در به در دنبال یکی دیگه باید بگردم. منم که بی حوصله. دکتر خوب از کجا پیدا میشه؟
ببخشید که اینقدر بد شدم. این روزا قول میدم زود تموم بشه و من دوباره بشم همون مائده ی شاد و پرکار.
برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 157