262 : هیچ چیز نیست، هیچ چیز...

ساخت وبلاگ

خب این دو سه روز تقریبا هیچکار نکردم جز این که دیروز رفتم امتحان تربیت بدنی دادم .خلاص شدم. امروزم که فقط گذشت با اهنگو شعرو خواب. کتاب هدایت نصفش مونده .اما نمیتونم بخونمش الان. باید واسه این هفته دوتا مقاله بخونم. کلی ذوق کردم وقتی دیدم قرارشد اینجوری پیش بره . امیدوارم  بتونم درست بخونمو لال نمونم. اولش استرس گرفتم. ولی بعد فکر کردم استرس هیچوقت دردی از من دوا نکرده که این دفعه دومش باشه . جدا از اون چرا باید استرس داشته باشم؟ با استاد تقریبا راحت شدم و با بچه ها هم . فقط مونده درست بخونمشون و سعی کنم بفهمم. اون مشکلم اگه حواسمو جمع کنم زیاد دستو پا گیر نیست. فقط باید حواسمو جمع کنم . آخ چقدر خوبه ها نه؟؟؟ امیدوارم خوب پیش بره. فردا عصر مهمون داریم.اصلا حوصله ندارم. اتاقم تقریبا تمیزه فقط یه گردگیری میخوادو جارو و یه ذره مرتبش کنم . امشب که فکر نکنم بتونم شروع کنم به خوندن . کارامو میکنم فردا صبح زود پا میشم که تمرکز بیشتری داشته باشم. امروز چند بار سعی کردم بشینم پای یکیش اما هرچی میخوندم نمیفهمیدم فکرم جای دیگه بود تمرکز نداشتم.با این که براش هیجان دارم و واقعا خوشحالم که جلسات تئوری داریم اما خب نمیدونم چرا دستم نمیره سمتش. دلم میخواد بخوابمو زل بزنم به سقف یا آهنگ گوش بدم. شاید مرض جدیده ! خلاصه این که همین. هیچ چیزی نیست که دلم بخواد بنویسم. هیچی.

162 :ته تتوس...
ما را در سایت 162 :ته تتوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7maedeh-drad1 بازدید : 127 تاريخ : جمعه 29 ارديبهشت 1396 ساعت: 1:30